Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-05-03@17:16:45 GMT

مرتضی اویسی: از آرنولد لقب "رونی کلمن" را گرفتم!

تاریخ انتشار: ۱۸ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۱۶۰۵۸۲

مرتضی اویسی: از آرنولد لقب 'رونی کلمن' را گرفتم!

مرتضی اویسی چهره پرافتخار بدنسازی ایران، مهندس شیمی و دارنده ۵ عنوان قهرمانی جهان در رقابت‌های آرنولد کلاسیک و مسترالمپیای آماتور جهان، در کسوت مربیگری نیز قهرمانان زیادی را به پرورش اندام ایران معرفی کرده است.

قهرمان تحصیلکرده و مرد اخلاق بدنسازی ایران، سال‌ها در سطح اول این رشته در جهان درخشیده و عنوان پرافتخارترین ورزشکار ایران در رقابت‌های معتبر آرنولد کلاسیک را یدک می‌کشد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


همچنین بسیاری از فوتبالیست‌های لیگ برتری ایران نیز زیر نظر او و با تمرینات بدنسازی مدرن، موفق شدند به بهترین شرایط بدنی برسند و عملکرد موفقی را در لیگ پشت سر بگذارند.

مرتضی اویسی با کسب ۳ عنوان قهرمانی جهان در رقابت‌های آرنولد کلاسیک، عنوان پرافتخارترین ورزشکار ایران را در این رویداد معتبر جهانی از آن خود کرده است. او همچنین ۲ مرتبه بر سکوی نخست رقابت‌های مسترالمپیای آماتوری در روسیه ایستاده است.

عملکرد بی‌نظیر او در رقابت‌های بین المللی، تمجید بیگ رامی و آرنولد شوراتزنگر دو اسطوره بدنسازی جهان را به دنبال داشته که او از آن‌ها به عنوان بهترین خاطرات دوران ورزشی‌اش یاد می‌کند.

او همچنین از شائبه‌ها در رابطه با راه‌اندازی آکادمی بین‌المللی بدنسازی در یک باشگاه خاص در تهران گفت و اینکه چطور می‌شود که یک فرد ۲۲ ساله بدون طی کردن مراحل قانونی، مدرک بین‌المللی مربیگری می‌گیرد، اما او با ۲۱ سال فعالیت در مربیگری به صورت حرفه‌ای هنوز آن را دریافت نکرده است!

"رونی کلمن ایران" در مصاحبه تفصیلی و شنیدنی خود با ایسنا که در باشگاه ورزشی فیت وان انجام شد، از چگونگی ورود به رشته بدنسازی، علت داشتن لقب رونی کلمن ایران، کسب افتخار در رویداد‌های بین‌المللی، مافیای وحشتناک مکمل و ودارو‌های تقلبی در ایران، فساد گسترده و نفوذ کمپانی‌های مکمل سازی در فدراسیون جهانی بدنسازی، ارتباط عجیب مسئولان فدراسیون بدنسازی با یک باشگاه خاص در تهران و صدور شائبه برانگیز مدارک بین‌المللی در ایران و همچنین بی‌تفاوتی فدراسیون بدنسازی ایران به شایسته سالاری در انتصابات گفت که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید:

*در ابتدا رزمی‌کار بودم

فعالیتم در ورزش را از رشته رزمی تکواندو آغاز کردم، ۷ سال رزمی کار می‌کردم تا اینکه یک بار در فینال مسابقات تکواندو، توسط یکی از حریفانم ناک دان شدم. بعد از آن باخت در رختکن به او گفتم شما چکار میکنی که انقدر بدن خوب و عضلانی داری؟ او به من گفت در کنار تمرینات رزمی در رشته بدنسازی هم کار می‌کنم. با راهنمایی او به باشگاه سعدیان در منیریه که در رشته‌های مختلف مثل کشتی، کونگ‌فو، فول کنتاکت و .. فعالیت داشت رفتم، تکواندو هم داشت، آنجا یک باشگاه بدنسازی هم داشت که هیچوقت به آنجا دقت نمی‌کردم. به مربی‌ام گفتم به من اجازه بده ۳ ماه به بدنسازی بروم تا قوی شوم و به قول امروزی‌ها تکه و پاره شوم و بعد برگردم و رزمی را ادامه بدهم!


* بعد از ۳ ماه دیدم هیچ اتفاقی برای بدنم نیفتاد!
این موضوع با ورود من به دانشگاه همراه شد و بدنسازی و درس و دانشگاه را همزمان دنبال می‌کردم، بعد از ۳ ماه تلاش دیدم هیچ عضله‌ای بیرون نزده و اتفاق خاصی برای بدنم نیفتاده است! مقداری کار کردم بعد با آقای سعدون حیدری آشنا شدم، ۲۷ سال پیش بود که خدمت ایشان رفتم. سایشان مستدام باشد الان هم جزو پیشکسوتان خوب ما هستند. گفتم به صورت خصوصی می‌خواهم با من کار کنید که او گفت خصوصی کار نمی‌کنم و فقط دوشنبه و پنج شنبه می‌توانی بیایی و برنامه بگیری.


*محو هیکل و موتور هارلی دیویدسون یزدان راد شدم

باز مدتی کار کردم دیدم اینطور نمی‌شود، خدا یزدان راد را که همین چند روز پیش به رحمت خدا رفت و غم بزرگی را بر دل ما گذاشت بیامرزد، آن موقع سر و صدای موفقیت یزدان راد می‌آمد که قهرمان آسیا شده بود. یک روز رفتم پیش سعدون حیدری یک عکسی را روی دیوار دیدم که شیفته او شدم، تصویر یزدان راد بود، آدرسش را گرفتم رفتم نظام آباد باشگاه سپهر که باآقای اکبر آنتونی که لقبشان بود کار می‌کردند. پیش آقا یزدان رفتم محو صورت، قد و هیکل و موتور هارلی دیویدسون و خوشتیپی او شدم! گفتم بدنسازی اینطوری است؟


* پیش خودم گفتم مگر می‌شود در تهران انقدر قوی هیکل داشته باشیم

۱۹ سالم بود، در باشگاه‌های قدیم به حدی بچه‌های با قد ۲ متر یا ۲ متر و ۱۰ دیدم پیش خودم می‌گفتم مگر می‌شود تهران انقدر قوی هیکل داشته باشد؟ دیگر محو بدنسازی شدم، دیگر مدام زمان بدنسازی را تمدید کردم و گفتم بعدا رزمی می‌روم. آقا یزدان خیلی در سطح علم و آگاهی من نقش داشت. در کنار تمرین، گزارش‌های مربوط به ژنتیک بدن‌های مختلف را خواندم، نوع تیپ‌های بدنی را خواندم و دیدم بدن من آمورف بود که چربی بالاتری داشت و به نحوی بود که زمانبر بود تا شکل بگیرد و عضلانی شود، اما وقتی شکل بگیرد تنومند و یک بدن استثنایی می‌شود.

* مردم احترام زیادی برایم قائل می‌شدند

سال ۷۸ در مسابقات باشگاه‌های کشور در ۸۵ کیلوگرم به عنوان قهرمانی رسیدم. بدن خوبی داشتم و مردم هم در دانشگاه و بیرون لطف داشتند و به دید ورزشکار خیلی به من احترام می‌گذاشتند. دیگر این ورزش را علمی دنبال می‌کردم و سعی ام این بود که کاملا آپدیت و طبق علم روز بدنسازی جلو بروم. در این مسیر با مربیان زیادی مثل آقای مهدی شیردل آشنا شدم که خیلی برای من زحمت کشید و می‌توانم بگویم پدر ورزشی من بود. مرحوم آقا یزدان هم برهه‌ای دیگر وقت نداشتند و به خارج از کشور رفتند.

*ابتدا زیر نظر فدراسیون وزنه برداری بودیم

از سال ۸۰ تا ۸۶ فدراسیون مستقل نداشتیم و زیر نظر فدراسیون وزنه برداری کار می‌کردیم. آن زمان خیلی اعزام برون مرزی در بدنسازی نداشتیم. کنترل دوپینگ خیلی شیوع داشت و هر کسی که قهرمان جهان و آسیا می‌شد کار خیلی بزرگی بود. بعد از سال ۸۶ که فدراسیون بدنسازی مستقل شد، اعزام‌های برون مرزی زیادتر شد. آقای پورعلی فرد آمد که خدماتی به این رشته داشت و فکر می‌کنم ۳ دوره رییس فدراسیون بودند، در برهه‌ای ۲ ساله آقای آشتیانی آمدند و الان هم که متولی بدنسازی دکتر نصیرزاده است.


*در اولین حضور در مسابقات جهانی جزو ۱۰ نفر برتر شدم

از سال ۸۰ تا ۸۶ عناوین مختلف قهرمانی در تهران و کشور در وزن ۹۰ کیلو کسب کردم. در سال ۸۶ به مسابقات آسیایی تایلند رفتم، در سال ۸۷ در اولین تجربه به مسابقات جهانی جزیره جیجو در کره جنوبی رفتم، دنبال این بودم بدنسازان دنیا را از نزدیک ببینم که چه سبک زندگی دارند چه غذایی می‌خورند، چون آن زمان خیلی آگاهی نبود. برای رسیدن به جیجو در کره جنوبی محل برگزاری این مسابقات مسیر سخت و طولانی را پشت سر گذاشتیم، غذایمان تمام شد و پرواز طولانی داشتیم که خیلی سخت بود. مرحوم بیت الله عباسپور هم در ۸۰ کیلوگرم عضو تیم بود و بعد‌ها حرفه‌ای شدند. من در مسابقات جهانی برای اولین بار جزو تاپ تن (ده نفر برتر) شدم، چون فیزیک بدنی و آناتومی خیلی خوبی داشتم. استیج بزرگی بود که برای اولین بار بود استیج به این خوبی را می‌دیدم و محو آن شدم. نزدیک ۷۰ نفر در وزن من بودند و من جزو ده نفر برتر شدم. با وجود سختی مسیر و خسته شدن بیش از حد و اینکه اولین تجربه جهانی ام بود از عملکردم در این مسابقات خیلی راضی بودم چرا که غذایمان تمام شد و خیلی‌ها می‌دانند مراحل آب‌گیری و بارگیری، تخلیه سدیم و گرفتن کربوهیدرات را انجام ندادیم.


* در تیم ملی باندبازی بود

از سال ۸۷ رژیمم را خیلی سفت و سخت دنبال کردم، ۸۸ و ۸۹ عضو تیم ملی بودم، اما متاسفانه آن زمان هم باندبازی بود و دیگر نتوانستم تیم ملی باشم. من هم دوست و آشنا داشتم، اما هیچ وقت استفاده نکردم و اعتقاد داشتم همه باید بر اساس شایستگی خودشان بالا بیایند تا حق دیگران ضایع نشود. هم بدنشان را می‌سازند، اما آنکه بهتر است باید بیاید.

* چه کسی فکر می‌کرد امسال برای بنا این اتفاقات بیفتد؟

اعتقاد دارم در پرورش اندام همه زحمت می‌کشند، اما آنکه بهترین است باید به تیم ملی بیاید. مثلا در کشتی هم کسی فکر نمی‌کرد برای محمد بنا امسال این اتفاق بیفتد. کسی که رفت برای صربستان مسابقه داد (علی ارسلان) کسی فکرش را هم نمی‌کرد که بیاید و برای صرب‌ها طلای جهان بگیرد، اما این اتفاق رخ داد، پس افرادی که خوب هستند باید مورد توجه قرار بگیرند. البته فلسفه کشتی با بدنسازی کاملا متفاوت است. بدنسازی ورزش خیلی هزینه بری است و اگر بخواهی به آمادگی برسی با این قیمت‌های امروز دلار واقعا هزینه‌ها سر به فلک می‌گذارد. ۲۰ سال پیش خیلی ارزانتر بود، ما با دلار ۸۰۰ تا ۲ یا ۳ هزار تومان مسابقه دادیم، اما الان بیش از ده برابر شده است.

*بیگ رامی گفت بدن خیلی خوبی داری

از سال ۹۰ تصمیم گرفتم بیشتر در مسابقات برون مرزی شرکت کنم. آن زمان تشکیلات امروزی IFBB (فدراسیون جهانی بدنسازی) و مسترالمپیا نبود. در مسابقات NABBA که آن زمان مقرش در انگلیس بود در آسیایی فیلیپین شرکت کردم که هم به عنوان قهرمانی رسیدم و هم اورال مسابقات شدم، در ادامه در مسابقات جهانی NABBA در برزیل هم قهرمان شدم، اما در اورالی به نایب قهرمانی رسیدم، چون می‌خواستند جایزه نخست اورالی که صد هزار دلار بود به کشور میزبان برسد. بعد در WFF مسابقه دادم که آن هم یک کمپانی مثل NABBA بود. در ابوظبی کلاسیک مسابقه دادم که جزو تاپ فایو (۵ نفر برتر) شدم، بعد در گلدن کاپ قطر ۲۰۱۱ که فقط در ۲ وزن ۸۵- و ۸۵+ بود، حاضر شدم. بیگ رمی هم در وزن ۸۵+ حضور داشت که با ۱۳۶ کیلو وزن مسابقه داد، من هم با ۹۰ کیلو مسابقه دادم که آنجا هم جزو تاپ فایو (۵ نفر برتر) مسابقات شدم. باید دوم می‌شدم، اما عرب‌ها در حق من اجحاف کردند. بیگ رامی در همان مسابقات به من گفت بدن خیلی خوبی داری و بیا در مسابقات IFBB شرکت کن.

* ۳ سال متوالی در آرنولد کلاسیک قهرمان شدم

از سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۵ در ۳ سال متوالی در مسابقات آرنولد کلاسیک مادرید اسپانیا قهرمان شدم، بعد در مسترالمپیای آماتور در روسیه دو سال اول و دوم شدم. سال ۲۰۱۵ در دایاموند کاپ کیش قهرمان شدم. بعد برای حضور در دایاموند کاپ دیگر آماده می‌شدم که برادرم فوت کرد و سوم شدم.

* سال ۲۰۱۷ کارت حرفه‌ای گرفتم

سال ۲۰۱۷ کارت حرفه‌ای‌ام را گرفتم و در ادامه در مسابقات نیوزلند و فیجی خودم را محک زدم. قبل از مسابقات نیوزلند در جریان مسابقات انتخابی در شیراز مریض شدم، به همین دلیل نمی‌خواستم به مسابقات بروم، اما باید ۶ هزار دلار جریمه ۲ مسابقه را می‌دادم، هر طور بود رفتم، اما پس از طی کردن راه بسیار دور به نیوزلند رسیدم، هدفم این بود که برای مسترالمپیا ۲۰۱۸ کوالیفای شوم، اما متاسفانه به دلیل شرایط بدی که داشتم نتیجه خوبی نگرفتم و نهم شدم. دو هفته بعد در مسابقات فیجی پنجم شدم و کوالیفای نشدم. فقط نفراتی که اول هر دسته می‌شدند برای مستر المپیا کوالیفای می‌شدند. سال ۲۰۱۸ به بعد با گران شدن دلار دیدم دیگر خیلی نمی‌توانم مانور بدم، بعد هم سال ۲۰۱۹ کرونا آمد و ۲ سال هم درگیر این ویروس بودیم، بعد کم کم از سطح حرفه‌ای مسابقات دور شدم و تصمیم گرفتم تمرین سبک داشته باشم و بیشتر بر روی مربیگری و پزشکی این رشته تمرکز کنم.

* حدود ۷۰ فوتبالیست را تمرین می‌دادم

از سال ۸۰ مربیگری را دنبال می‌کردم، ۸ سال باشگاه رنگین کمان بودم، بعد سال ۸۶ باشگاه عرفان را در بلوار فردوس زدم و تا سال ۹۵ کار کردم، بعد که برادرم فوت کرد دیگر باشگاهداری نکردم، بعد مدتی با مجموعه انرژی کار کردم و الان هم نزدیک ۲ سال است با باشگاه فیت وان که سقف روباز و وسایل حرفه‌ای دارد با یک مجموعه حرفه‌ای کار می‌کنم. در سال‌های ۸۶ تا ۹۵ خیلی از فوتبالیست‌های لیگ برتر که حدود ۷۰ نفر از لیگ برتر بودند را تمرین می‌دادم، نفراتی مثل میلاد نوری، ایمان حیدری، شهروز قوی نسب، مهدی تاجیک، محمد مهرآزما، هادی شکوری وحید طالب لو، عباس آقایی و خیلی‌های دیگر را دگرگون کردم، نفراتی مثل هادی شکوری و مرتضی کاشی و... کسانی بودند که که فوتبالشان تمام شده بود، اما آن‌ها را دگرگون کردم. میلاد نوری کتفش از بچگی در می‌آمد، اما با تمرینات من درست شد، مسعود زارعی در پرسپولیس یا سینکی که دروازه بان خیلی خوبی بود، شجاعت خوبی داشت، اما به حقش نرسید.

*برای نیکبخت و برومند رعایت برنامه تمرینی من سخت است

همچنین با مربیانی مثل علیرضا منصوریان که قدیم در یک مدرسه بودیم، در برهه‌ای با هم کار کردیم. الان هم با نفراتی مثل نیکبخت واحدی و پرویز برومند در باشگاه کار می‌کنم و مسائل بدنسازی و پزشکی و غذایی را تحت نظر من پیگیری می‌کنند، هر چند کار خیلی سختی است که آن‌ها را رعایت کنند.

*کشور‌های عربی رشد زیادی در بدنسازی داشته‌اند

به لطف اینستاگرام که از سال ۲۰۱۴ آمد بدنسازی خیلی بیشتر دیده شد، بین خانم‌ها هم خیلی رواج پیدا کرد و دیگر همه دنبال لایف استایل و استایل بدنی خوب هستند. الان همین کشور‌های عربی باشگاه‌های حرفه‌ای خیلی خوبی را در این چند سال راه انداخته اند. در دوبی باشگاهی زده اند که خیلی از حرفه ای‌های دنیا آنجا تمرین می‌کنند. در ایونت‌هایی مثل آرنولد کلاسیک ها، از تمام دنیا می‌آمدند. آرنولد کلاسیک در خیلی از رشته‌ها بود، در کشتی، ام امی ای، مچ اندازی، قویترین مردان، کراس فیت و خیلی رشته‌های دیگر برگزار می‌شد و واقعا حضور در این مسابقات لذت بخش است. در دوبی تمام ایونت‌ها توسط NPC و IFBB برگزار می‌شود و خیلی از بزرگان و عنوان‌داران جهان در آن حاضر می‌شوند. البته الان دیگر این دو سازمان با هم نیستند و هر کدام تشکیلات خود را دارند. الان باید از طریق NPC وارد مستر المپیا شد و کارت حرفه‌ای و اورالی باید گرفت.

*آرنولد گفت چقدر شبیه رونی کلمن هستی!

در مسابقات آرنولد کلاسیک ۲۰۱۵ مادرید بدن استثنایی داشتم، خدا را شکر لقب پرافتخارترین ورزشکار ایران در مسابقات آرنولد کلاسیک را دارم، وقتی در آرنولد کلاسیک ۲۰۱۵ اول شدم، آرنولد آمد تا جایزه من را بدهد، وقتی من را دید گفت اهل کجایی، گفتم ایران. خیلی خوشحال شد و گفت چقدر شبیه رونی کلمن هستی. من هم خیلی خوشحال شدم که او را از نزدیک دیدم و او از من تعریف کرد. این بهترین خاطره دوارن ورزشی من بود.

*ماجرای عجیب نقش امید جبلی در حذف از مسابقات جهانی اسپانیا

برای مسابقات آرنولد کلاسیک مالاگا در اسپانیا به همراه یکی دیگر از بچه ها، خودمان را به سختی به جنوب اسپانیا رساندیم، چون شرایط ویزا گرفتن خیلی سخت بود و به سختی موفق به گرفتن ویزا شدیم. آنجا هم تشکیلات IFBB حضور داشت، به نظر من فساد عظیمی در فدراسیون جهانی وجود دارد چرا که کمپانی‌های مکمل‌های بدنسازی تعیین می‌کنند چه کسی اول شود و اورالی بگیرد! در آنجا به قدری آماده بودم که پیش خودم می‌گفتم قطعا اورالی را می‌گیرم، اما نمی‌دانم چرا اسم من را برای رفتن روی استیج نخواندند. رفتم پایین دلیل آن را سوال کنم، سرداور مسابقات امید جبلی بود. او خیلی می‌توانست به من کمک کند، اما این کار را نکرد. در راندی که برگزاری آن بیشتر از ۳۰ ثانیه نبود ما ۲ ثانیه دیر کردیم و اجازه مسابقه را به من و یک نفر دیگر از بچه‌ها ندادند! این تلخ‌ترین خاطره من بود. از امید جبلی که سرداور مسابقات بود خواهش کردم من را وزن بالاتر بگذارند، اما کمپانی اماتو می‌خواست فرد دیگری اورال شود و قبول نکردند. وقتی پرسیدم گفتند هموطن خودتان اجازه حضورت در مسابقه را نداد! من مسابقه‌های زیادی داده بودم و مقرراتی هستم، اما توطئه‌ای شد که من مسابقه ندهم تا ورزشکاری که متعلق به اسپانسر مسابقات بود اول شود. با آقای جبلی هم صحبت کردم، به هر حال هر فردی که در هر تشکیلاتی است بده و بستان‌هایی دارند! همیشه این گلایه را به او کردم. ما از زمان قدیم همدیگر را می‌شناختیم هیچوقت هم وارد حاشیه نشدم، اما این اتفاق باعث شد تلخ‌ترین خاطره دوران ورزشی من رقم بخورد.

* در داروخانه‌ها هم مکمل‌های تقلبی به فروش می‌رسند!

در پرورش اندام پول زیادی وجود دارد، از مکمل و دارو گرفته تا دستگاه. در این میان مکمل‌ها سهم عمده‌ای دارند. در همه نقاط ایران همه بدنسازی را دنبال می‌کنند و برای ورزش کردن یا مسابقه دادن نیاز به مکمل غذایی دارند، یک سری برای داشتن بدن خوب و یک سری هم برای مسابقه می‌آیند. مکمل‌ها نقش عمده‌ای در این مسیر دارند. مثلا یک کیلو گوشت قرمز که نمی‌توان در روز خورد چرا که بیماری نقرس می‌گیری، اما به جای آن آمینه اسید می‌گیری. پول زیادی در مکمل‌ها هست و خیلی‌ها نمی‌توانند مکمل اصل را از تقلبی و کپی تشخیص بدهند. یک برند مکمل را با کمترین قیمت در چین سفارش می‌دهند و به اسم مکمل اصل وارد می‌کنند و می‌فروشند. متاسفانه مکمل‌های تقلبی حتی در داروخانه‌ها هم به فروش می‌رسند.

*وزارت بهداشت نظارت جدی داشته باشد

مکمل اصل یا تقلبی قابل تشخیص نیست و سازمان غذا و دارو و وزارت بهداشت باید خیلی جدی به این موضوع ورود کنند. خیلی از اتفاقات رخ داد که بدنسازی را از نگاه جامعه و خانواده‌ها تحت الشعاع قرار داد. یکی از بچه‌ها مکمل از داورخانه خریده بود و تمام بدنش بیرون ریخت و مشکلات زیادی برایش بوجود آمد. حتی نمی‌دانیم در داروخانه‌ها چه می‌گذرد. فدراسیون بدنسازی متولی این کار است و می‌تواند ترتیبی دهد تا از این وضعیت خارج شویم.

* در ایران مافیای مکمل‌های تقلبی داریم

در مکمل‌های ورزشی مافیا داریم، افراد سود جو حتی زیر آب همدیگر را هم می‌زنند. به قدری در این کار پول هست که همدیگر را له می‌کنند. من هیچوقت وارد این کار نشدم، چون سینه سوخته ورزش بودم و می‌دانستم در این کار چه خبر است و چه پول‌هایی رد و بدل می‌شود. من هم اگر وارد کار مکمل می‌شدم الان برای خودم یک امپراتوری داشتم، اما وارد نشدم، چون کبد و کلیه با این مکمل‌های تقلبی از بین می‌رود. پول خوب هست، اما تاوان آن را پس می‌دهند. بازار مکمل تقلبی در ایران وحشتناک است، در شهرستان‌ها خیلی مکمل‌های تقلبی می‌فروشند و متاسفانه، چون افراد نمی‌نشناسند خریداری می‌کنند. مثلا با استفاده از یک نوع مکمل در مدت کوتاهی وزن زیادی را کم یا زیاد می‌کنند که شدیدا سلامتی افراد را به خطر می‌اندازد.

*دارو‌های تقلبی اثرات مخربی روی سلامت جوانان دارد

۲۱ سال است که قبل از دادن برنامه به شاگردانم از آن‌ها آزمایش پزشکی می‌خواهم تا بر اساس فاکتور‌های مورد نظر در هر فرد به آن‌ها برنامه غذایی و ورزشی بدهم. خیلی از اوقات در آزمایشی که شاگردانم می‌آورند دیدم خیلی از فاکتور‌ها به طرز عجیبی جابجا شده اند که بعد متوجه شدم بخاطر مصرف مکمل تقلبی بوده است. دارو‌های تقلبی تاثیرات مخرب زیادی بر روی پوست، کبد، کلیه، مو و .. می‌گذارند. تنها مرجع برای تهیه مکمل داروخانه‌ها هستند که لیبل وزارت بهداشت را دارند، اما متاسفانه شرایط طوری شده که حتی برخی داروخانه‌ها نیز مکمل‌های قاچاقی می‌فروشند. برخی در ویترین محصول لیبل دار نشان می‌دهند، اما داروی قاچاق تحویل مشتری می‌دهند!

*فدراسیون بدنسازی سلیقه‌ای عمل می‌کند

فدراسیون بدنسازی نوآوری داشته، اما در مقابل خیلی سلیقه‌ای عمل کرده است. دو سال از عمر این فدراسیون می‌گذرد. در این مدت خیلی تنش‌ها در رشته‌های مختلف ایجاد شد، در بدنسازی، پاورلیفتینگ، ورزش بانوان و... شاید جا‌هایی خوب عمل شد، اما خیلی از جا‌ها نیز سلیقه‌ای عمل شد. چندی پیش که برای هیات رییسه لیگ دعوت بودم از نصیرزاده خواستم برای مسابقات جهانی بدنسازی نفرات دوم هر دسته را هم ببرند.، چون خیلی سختی می‌کشند مخصوصا در ۳ وزن آخر. اما او گفت نمی‌شود. حتی گفتم هزینه اعزام را هم خود ورزشکاران بدهند، اما باز قبول نکرد. شنیدم در برخی اوزان نفرات دوم برخی دسته‌ها را آوردند، اما می‌خواهم بگویم اگر تا وزن صد کیلوگرم نفرات دوم را آوردند چرا در مثبت ۱۰۰ کیلوگرم نفر دوم را نیاوردند؟

* فدراسیون بدنسازی درآمد زیادی دارد

فدراسیون بدنسازی برای خودش انقدر درآمد دارد که بچه‌ها را خودش اعزام کند. الان کشور‌هایی مثل عراق و امارات در حال قوی شدن هستند. ما زمانی قهرمان آسیا بودیم، اما در همین مسابقات مغولستان اتفاقاتی افتاد که ایران در مجموع امتیازات بعد از عراق دوم شد.

*نباید با این بی‌توجهی‌ها ورزشکاران را دلسرد کنیم

باید به ورزشکاران احترام گذاشت و قدر زحمت هایشان را بدانیم. اینکه به مسابقات نروند دلسرد می‌شوند. امیدوارم فدراسیون از نفرات شایسته استفاده کند. نصیرزاده هم تلاش می‌کند، اما امیدوارم رعایت همه جوان را بکند. درست است که هر کسی رفقای خودش را دارد، اما شایسته سالاری باید در راس تصمیماتمان باشد. سرعت پیشرفت بدنسازی در ایران کم شده و خیلی از انتخاب‌ها سلیقه‌ای شده است.

*داروی‌ها در بدنسازی شائبه برانگیز است

بدنسازی ورزش گرانی است و خیلی از بچه‌ها واقعا به سختی خودشان را به مسابقه می‌رسانند، اما در مسابقات بحث داوری یک بحث است، کمیته فنی چیز دیگر. من نمی‌دانم چرا آرای داوران خیلی با هم فرق می‌کند؟ مگر یک قانون ندارد؟ این نوع داوری‌ها باعث دلسردی ورزشکار و حتی درگیری‌های زیادی شده است. درست است داوران خوبی داریم، اما مخصوصا در دسته‌های قدی بحث‌های زیادی وجود دارد. فدراسیون زحمت می‌کشد، اما در این مباحث باید بیشتر ورود کند.

* برخی‌ها با ۲۲ سال سن مدرک بین‌المللی گرفتند!

آکادمی بین المللی در یک باشگاه خاصی در تهران هست، حتما حشر و نشری دارند چرا که همه چیز آنجاست! خیلی‌ها را دیدم طرف ۲۲ ساله است، اما مدرک بین المللی دارد! من خودم در کمیته المپیک آزمون دادم بعد از ۲۱ سال کار هنوز مدرک بین المللی ندارم چطور می‌شود که برخی‌ها با ۲۲ سال سن مدرک بین المللی گرفتند؟ شک و شبهه پیش می‌آید و یک جای کار می‌لنگد.

منبع: فرارو

کلیدواژه: مسابقات آرنولد کلاسیک فدراسیون بدنسازی مدرک بین المللی مکمل های تقلبی عنوان قهرمانی مسابقات جهانی داروخانه ها قهرمان شدم یزدان راد یک باشگاه رونی کلمن خیلی خوبی بچه ها نفر برتر کار کردم سلیقه ای خیلی سخت رشته ها مکمل ها تیم ملی خیلی ها آن زمان حرفه ای الان هم ۲۲ سال

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۱۶۰۵۸۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

رازگشایی از قتل هولناک دختر جوان

  چند سال قبل، تلفن کشیک قتل پلیس آگاهی را تحویل گرفتم. هنوز دقایقی از تحویل تلفن‌همراه نگذشته بود که زنگ آن به صدا در‌آمد. پشت خط مامور یکی از کلانتری‌های تهران بود. 
-«سلام کارآگاه در یکی از سطل‌های زباله منطقه‌ای در مرکز شهر چند قطعه از جسد مثله‌شده یک زن را پیدا کردیم.»
با گرفتن آدرس محل کشف جسد، دستور دادم صحنه را حفظ کرده تا خودم به محل بروم و پزشکی قانونی و تشخیص هویت را هم خبر کنند. روز تعطیل بود و۲۰ دقیقه‌ای به محل کشف جسد رسیدم.داخل یک سطل در سه نایلون زباله قطعات مثله‌شده یک دختر جوان بود. دستور دادم گشت‌های پلیس سایر سطل‌های منطقه را جست‌وجو کنند تا اگر عضو دیگری وجود دارد کشف شود. نوع رها کردن جسد نشان می‌داد قاتل می‌خواسته پیکر مقتول کشف شود که آن را در داخل سطل‌ رها کرده‌است.تا تیم بررسی صحنه جرم و پزشک قانونی جسد را معاینه کند، خودم و دو مامور کلانتری سری به اطراف منطقه زدیم و دوربین‌های چند خانه و مغازه‌های اطراف را چک کردیم که هیچ سرنخی به دست نیامد.حضور تیم‌های پلیسی وپزشکی قانونی در باعث شد اهالی با کنجکاوی در محل جمع شوند، به همین خاطر بازپرس دستور داد جسد را سریع به پزشکی قانونی منتقل کنند که مردم با آن صحنه فجیع روبه‌رو نشوند. پزشکی قانونی اعلام کرد ۴۸ تا ۷۲ ساعت از وقوع قتل می‌گذرد و به احتمال زیاد مقتول ابتدا خفه شده و بعد جسد مثله شده است.با بررسی لباس مقتول متوجه شدیم مدرک شناسایی همراه جسد نیست اما ناخن‌های این دختر دارای طرح خاصی بود.به ماموران کلانتری گفتم، به احتمال زیاد مقتول ساکن همان منطقه کشف جسد باشد. با عکس طرح ناخن به تمام آرایشگاه‌های زنانه محل سر بزنید و ببینید این طرح کدام ناخن‌کار است. ازسوی دیگر با بررسی پرونده‌های فقدانی مشخص کنند‌، در روزهای گذشته چه کسی با مشخصات دختر جوان اعلام مفقودی کرده‌است.روز بعد یکی از ماموران تماس گرفت و گفت؛ به چند آرایشگاه سر زدیم که یکی مدعی شد این طرح را روی ناخن‌های دختر جوانی به نام مرجان کار کرده است. با شناسایی او و بررسی‌های پرونده‌های مفقودی متوجه شدیم پنج روز قبل مادر او گم شدن دختر ۲۰ ساله‌اش را اعلام کرده است.قرار شد آزمایش DNA گرفته شود تا مطمئن شویم جسد مثله شده متعلق به مرجان است.پس از تایید آزمایش، خانواده او برای تحقیقات مقدماتی به اداره قتل آمدند. مادر او که در شوک مرگ فجیع دخترش بود، شروع به حرف زدن کرد و گفت: چند روز قبل ساعت ۴ صبح دخترم گفت با دوستانش به کوه می‌رود. صبح زود از خانه بیرون رفت و دیگر برنگشت. عصر هرچه زنگ زدیم پاسخگوی تلفن نبود و بعد گوشی‌اش خاموش شد. با دوستانش تماس گرفتم و فهمیدم دخترم پیش آنها نرفته و برنامه‌ای هم برای کوه رفتن نداشتند؛ به همین دلیل گمشدن دخترم را به پلیس اطلاع دادم و با نامزدش مهران تماس گرفتم که او گفت اطلاعی از مرجان ندارد.دستور دادم پسر جوان احضار شود تا حضوری از او تحقیق کنم. ساعتی بعد پسر قد بلندی روبه‌رویم نشست و گفت که هیچ خبری از نامزدش ندارد و از شنیدن خبر مرگش در شوک است.به او گفتم فعلا از شهر خارج نشود و در دسترس باشد. با هماهنگی قضایی قرار شد، روز گمشدن مرجان آنتن‌دهی موبایل خانواده‌اش را بررسی کنند که ساعتی بعد اعلام شد گوشی مرجان و نامزدش در یک محل آنتن‌دهی داشته است. با کشف این سرنخ، دستور بازداشتش را از بازپرس پرونده گرفتم. مهران بازداشت شد. از او خواستم واقعیت را بگوید که باز هم ادعاهای قبلی‌اش را تکرار کرد و مدعی بود در مرگ نامزدش هیچ دخالتی نداشته است.به او گفتم اگر واقعیت را بگوید به نفع خودش است که بعد از مکثی طولانی به قتل مرجان اعتراف کرد و گفت: روز حادثه با نامزدم قرار شد بیرون برویم و تفریح کنیم. صبح زود بود و او می‌خواست لباس بخرد اما همه جا بسته بود. یکدفعه دعوای‌مان شد و در اوج عصبانیت دستم را جلوی دهانش گرفتم. مرجان کبود و بیهوش روی زمین افتاد.تازه فهمیدم چه‌کار کرده‌ام و برای خلاصی از جسد، آن رامثله کرده و درسطل زباله رها کردم. در این مدت با صحنه‌سازی سعی کردم خود را بی‌گناه نشان دهم اما خون مرجان دامن من را گرفت و دستگیر شدم. با اعترافات مهران، راز این جنایت هولناک فاش و متهم پس از تحقیقات روانه زندان شد.

دیگر خبرها

  • دعوت ۱۲۴ مدال آور فدراسیون بدنسازی به مراسم تجلیل از قهرمانان
  • دوری 9 الی 12 ماهه رونی بردغجی، هدف نقل و انتقالاتی بزرگان اروپا از میادین
  • فردیناند: وین رونی معتقد بود از فن نیستلروی بهتر است / فیلم
  • دفاع هوایی پاشنه آشیل اتحادیه اروپا
  • بیک زاده: در سال 91 از استقلال نزدیک به 1 میلیون دلار گرفتم / فیلم
  • سرقت های سریالی قهرمان کشتی در تهران| نیما می گوید شکست عشقی خورد و ...
  • (عکس) تمرین مشترک قهرمان بدنسازی با محمدرضا گلزار
  • پورکیانی سرپرست دبیری فدراسیون بدنسازی و پرورش‌اندام شد
  • برترین گلزنان انگلیسی تاریخ لیگ قهرمانان اروپا / وین رونی در صدر
  • رازگشایی از قتل هولناک دختر جوان